samedi 2 mars 2013

عادت به شرایط بدترین نوع از اعتیاد است.
در زمین بایر بذر پاشیدن بی ثمر است. هیچ گیاهی ریشه نخواهد دواند. ریشه هم که بزند سست است و با باد و باران از جا کنده خواهد شد.
آدمها اول فکر میکنند شرایط را تغییر میدهند، اما بعد با آن کنار می آیند و نهایتا به آن تن میدهد. برای اینکه خود واقعی آدمی میان روزمرگیها گم نشود و یادش نرود چه بوده خواسته هاش از زندگی و چه رویاهایی داشته در سر، هر از گاهی لازم است شل کند آدم دستش را و یک سیلی جانانه بخواباند بیخ گوش خودش. برق بپرد از چشمش و نگاه کند اطراف را .
یا ایستاده است نزدیک به آنجا که قرار بوده و زمینش گل داده و ریشه ها محکمند ،یا دور افتاده از آمالهایش و به تلاش و تکاپو می افتد برای تغییر زمین .
اما اگر بیدار شد و تلوتلو خوران بازگشت به جای اول و دل خوش کرد به ریشه های سست و تنک ، بهتر است یک دسته گل گلایل بزرگ و مجلسی آماده کند، برای گذاشتن بر گوری که خود واقعیش در آن خوابیده و یک عالم آرزو.