samedi 20 février 2010

خنجر از پشت میزنه اون که همراهه منه

خسته
بی حوصله
کسل
آنقدر که میدانم هیچ چیز سر ذوقم نخواهد آورد
نه لذت دیدن یک فیلم خوب
نه گپهای چندین ساعته ی دوستانه
نه چای های دونفره کنار پنجره
خسته ام از اینهمه اخبار بد
و آدمهای غیرقابل تحمل
و روزهای کشدار
و بلاتکلیفی حتی با خودم

خ س ت ه ا م